Books
Written by Saeid Yousefi
زیستن در بهار
ـ... شادمانی متاع نایابی است. باید آنرا همچون طلا و الماس از لابلای سنگهای سخت و معادن زغال عالم درون بیرون کشید. ادبیات و چه بسا هنر تلاشی است بی امان برای استخراج گوهرهای ناب انسانی از لابلای لایه های سختی و رنج. نه اینکه آنها زمانی عیان بوده اند و حالا از بد روزگار مدفون گشته اند، بلکه اساسا این ارزش ها ماحصل رنج و سختی و سوهان خوردن روح بشر است. همچون آب زلال چشمه ای که با طی مسیری طولانی از لابلای سنگهای سخت و لایه های سنگین شن، تصفیه شده و جان فزا گردیده است. شادمانی حاصل زحمات هزاره ها و پاداش رنج های هوشمندانه است ...ـ
شِکِوه های زمستانی
ـ... با نیک نظر کردن در احوالات خود، هر روز علف های هرز را از ذهن مان می زداییم، بذر آگاهی بر زمین وجودمان می افشانیم و آن را با زیبایی ها و مهربانی ها، آبیاری می کنیم، از بزرگان تاریخ می خواهیم که باغبان ما باشند تا به یاری آنها گل های معرفت در وجودمان جوانه زنند تا عطر این بوستان، ما و اطرافیان ما را سرمست کند ...
... اگر زندگی سخت و گاهی مثل آسمان شب سیاه و تاریک است، به جایش با سرسوزنی خوش سلیقگی، سرشار از لحظه های کوچک زیباست که همچون ستاره های آسمان سیاه می درخشند. اگر زندگی سخت است همچنان ...ـ
ضیــــا
ـ... به عبارت دیگر گوهر درخشان ذات انسانی در کنار دیو سیاه نفس در درون هر آدمی موجود است و این داستانِ مجزای هر انسانی است که به ذاته حتی برای او (خدا) هم نامشخص است که هرکس در پایان کار آیا فریشته خوی یا دیو صفت می شود. پس معنای انسان گرایی، انسان به معنای همه وجود آن و به معنای ملغمه ای از شر و نیکی در کنار هم است. انسانی که در کنار تمام باید و نبایدهای جبری عالم، همچنان اختیاری برای بهتر یا بدتر بودن دارد؛ نه بد بودن و نه خوب بودن را غایتی نیست. بدین سبب است که تصوف مکتبی انسان گرایانه تلقی می شود...ـ